پيکر غرق به خون شهید به خاک سپرده می شود،مردم و همرزمانش یکی یکی برای عرض تسلیت به منزل وسپس برای خواندن فاتحه به سر مزارش می روند. شهیدی که بسیار "ساده پوش ، باتقوی و کم نظیربود " حال همه دنبال داشتن یادگاری از او هستند ، اما او از مال این دنیا تنها چندین جلد کتاب ویک برگ وصیتنامه به یادگار گذاشته است و آنهم برای پدر و مادر بوی علی را می دهد.
وسایل شخصی اش از جبهه بر می گردد ؛ در ساک شخصی اش مبلغ اندکی که موقع رفتن پدر توی جیبش میگذارد در داخل تقویم بر می گرداند و دوستانش میگفتند مبلغ اندک ایاب ذهاب رفتن به جبهه را هم نگرفته وگفته است به افراد نیازمندتر از او بدهند.
مبلغ 20 تومان در میان وسائلهایش بود که در برگی از کاغذ نوشته بود این پول نذر آقا سید حمید فوشازده برای شهادتش است و خواسته بود نذرش برآورده گردد.
در سوگند نامه خود نوشته است:سوگند یاد می کنم همانند علی (ع) وظیفه ی خویش را انجام دهم واز خدای خویش می خواهم آرزوئی بردل ؛ غیر ازشهادت ندارم که به راستی به آرزوی خود چه زود می رسد.
اینک 28 سال ازشهادتش می گذرد ""برای شادی روح این شهید وپدر ومادرش می خوانیم فاتحه ای با ذکر صلوات""
اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
میگفت:بوی عطرعجیبی میداد هربار که اسم عطرشو می پرسیدم جواب سربالا می داد؛شهید که شد تو وصیتنامه اش نوشته بود ؛ بخدا قسم هیچ وقت عطر نزدم هر وقت خواستم معطر شوم از ته دل میگفتم "السلام علیک یااباعبدالله"...برای شادی روح شهدا صلوات